رهارها، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

دختر نازنازی

اولین مریضی سال 91

دختر ناناز مامان ,١١ فروردین ٩١ دوباره مریض شدی و سرما خوردی . دوباره تب کردی و مامان هم مثل همیشه نگران حالت . جمعه ظهر بود و ما مهمون داشتیم که دیدم یه دفعه تب داری .چه حال گیری بود. دو باره مامان دارو به دست شد و تو مریض. تا شب حالت بدتر شد و باعث شد که شب خونه دایی طاهر شام دعوت داشتیم  نتونیم بریم. با بابایی بردیمت دکتر .بدبختی دکتر متخصص اون موقع شب که جایی نبود ,مجبور شدیم ببریمت پزشک عمومی. اقای دکتر معاینه ات کرد و مقداری دارو بهت داد.   شب تا صبح تب داشتی و مامان و بابا بالای سرت نشستن.البته شیفتی .تا ساعت ٤ بابایی نشست و از اون به بعد مامان . صبح دوباره بردیمت بیمارستان تا دکتر...
30 تير 1391

یه روز بارونی

                                                                    یه روز بارونی توی اردیبهشت ماه ,رها و بابایی رفتند با هم بیرون از خونه تا یه کمی خرید کنند. رها جون مامان به باباییش گفته بود که بابا ببین درخت ها رو زیر بارون خیس شدند .چرا نمی رن زیر سقف تا خیس نشن . باباییش بهش گفته بود که :اخه درخت ها ...
30 تير 1391

دخمل تمیز مامان

دخمل عزیز مامان تازگی ها هر وقت که یه چیزی می خوره اول که باید دستهاش رو بشوره.اگر هم که لباسش کثیف شده باشه فوری میره و جارو نپتون رو بر می داره و لباس هاشو تمیز می کنه. اخ الهی فدات بشم که فکر می کنی لباس هات با این کار تمیز میشه.     ...
30 تير 1391

عزیز دلم مرتبه

  رها گلی مامان دیگه داره کم کم بزرگ میشه و واسه خودش خانمی میشه. الهی که فدات بشم. هر وقت که  میره و توی اتاقش بازی می کنه,اتاقش رو مرتب می کنه .اسباب بازی هاشو سر جای خودشون می زاره و ...... تازگی ها هم هر وقت لباس هاشو می شورم ,خودش اونها رو تا می کنه و توی کمدش میذاره. الهی قربون اون تا زدن لباس هات برم.         ...
22 تير 1391

رهای برج ساز

رها خانم تازگی ها به برج سازی علاقمند شده و هر چی رو که می بینه مثل برج روی هم قطار می کنه. این هم عکساش:                                                                                            &nb...
22 تير 1391
1